من قلب یخی نمیخواهم
ای کاش صفحه ی خشک روبروی تو بیان کند احساس لطیف و له شده ی مرا
حالا من میگم: دختر عاشق همون خدای مهربونه... که توی خونه و دل هممونه.. ما آدما همون پسر همسایه ایم که با خدا دیوار به دیوار یک خونه ایم... به جای اینکه بریم در خونش طلب کنیم عشق و مهربونیش... از اون میخوایم به ما اثاث و رخت بده خونه و ماشین و تخت بده... خدا مثل اون دختر عصبانی نمیشه در پشت سرمون هیچوقت بسته نمیشه... اون روشو از ما برنمیگردونه دل ما رو از خودش نمیرنجونه.. اونقدر به ما میده که خسته بشیم مثل یه مرغ پر بسته بشیم.. اونوقت بریم در خونش طلب کنیم عشق و مهربونیش... بهش بگیم خدا حالا فقط تورو میخوایم حلقه ی عشق و مهر تورو میخوایم.. بهش بگیم حالا یارم بشو مونس و غمخوارم بشو...
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |